به نظر مولانا انبیا و اولیا چون باغبانی که از پیش دانه ها را در رستاخیز باغ می داند ، از
تعبیر رفتار های آدمیان در رستاخیز آخرت آگاهندو آن را به زبان قابل فهم
برای مردمان بیان می کنند و گاه رمز تعبیر را می گشایند
می گویند
بعضی اول نگرند
مولانا در این مقام خلق را به چهار دسته تقسیم کرده است
یکی آنها که آخر اندیشند، یعنی در عواقب و نتایج کار ها می نگرندو آنچه را
شایسته طلب یابند عمر در آن صرف می کنند .
در ادبیات کلاسیک عاقبت اندیشی مرتبه ای بلند و مقامی محمود داردو نشان
حکمت لقمانی است
دسته دیگر اول اندیشانند که در یافته اند آنچه آخر می آید اول نوشته اند،این نکته
در آیات بسیاراز جمله آیه زیر در قران اشاره شده است
هیچ حادثه ای از بیرون و اندرون و از نیک و بد شما را نمی رسد مگر آنکه ما
، از پیش ، آنرا در کتابی نوشته ایم
حدید 22
دسته ای دیگر نقد حال در یافته اند چنان در بحر عشق مستغرقند که ایشان را
اول و آخر خود یاد نمی آید
اینها عاشقانند که اگر در وصال باشند در راز و نیاز با معشوقند و از خیال اول
و آخر فارغ، و خوف ایشان تنها رفتن معشوق و سر آمدن ایام وصالست
و اگر در فراقند منزل به منزل و کوی به کوی در طلب دیدارند و به دین شوق
از اول و آخر بیخبر
اما دسته چهارم که به علت استغراق در ظواهر عالم مجال فکرت در اول و آخر خود ندارند چه کسانی هستند؟